پرنیان پاکدامنی

برای هرچیزی زکاتی است و زکات زیبایی پاکدامنی است.(حضرت علی)

تجســم کـن کنـارت بـاشـد

شـب... قبــل از خــواب...

نگـاهـش کنــی تـا

مطمئــن شـوی کـه هـسـت

کـه مـی مـانــد

صبـح کـه بیـدار می شــوی

هنــوزم هـسـت... کـه خـواب نیسـت

فکـرش را بکــن!

نگــرانیــت را بفهمــد

نگـاهـت کنــد

ببــوسـدت... نـزدیـک تــر شـود...

طــوری کـه نفسـش صـورتـت راگـرم کنــد، بگــویـد:

 بخـواب عــزیـزم! کنــارت هـستــم!

و ایــن یعنــــــی خــود خــود زنـدگــــــی

 

+نوشته شده در 26 / 1 / 1396برچسب:,ساعت16:0توسط مینا | |

 

5 بهمن

 

 

+نوشته شده در 1 / 11 / 1395برچسب:,ساعت20:6توسط مینا | |

وقتی حتی در دورترین خاطراتم نزدیکیت را احساس میکنم شک نکن


              “بهترینی”


در تنهاییم شمع های خاطرت را خودم ب جای تو فوت میکنم

 

 

+نوشته شده در 28 / 10 / 1395برچسب:,ساعت23:47توسط مینا | |

بعد از اختراع اسلحه

                                     خطرناک ترین اختراق بشر

                                                                                        محبت بی جا       است 

+نوشته شده در 7 / 8 / 1395برچسب:,ساعت1:57توسط مینا | |

انگار قرار عاشقیمان را فراموش کرده ای! 

دل بستم به تو با تمام وجودم باز هم با شکست مواجه شد!

نمیدانم مشکل از کجاست!؟

تو که میگفتی عاشقی!!! پس کو!

می پذیرم... اما بدان قلبم با توست...یادت با من است

شاید بگویی بخاطر خودمان...

اما من میگویم بیا،بخاطر خودمان...!

انتخاب انتخاب توست 

اما روزگار بد است

امیدوارم بدی های روزگار را نبینی

دوست دار همیشگیت

+نوشته شده در 21 / 2 / 1395برچسب:,ساعت23:37توسط مینا | |

باز هم سلام

این را نمیدانم که آیا هستی یا نه؟!

در فکرم هستی یا نه!؟

اما بدان روز و شبم بی تو روز و شب نمی شود!

راستی!

داستان فراق یعقوب و یوسف را شنیده ای؟

آخرش شیرین بود!

همانند شیرین!!

با خود می گویم آخرش شیرین است...

اما حقیقتش ته دلم میلرزد

میسپارم به او...«F»

 

+نوشته شده در 7 / 2 / 1395برچسب:,ساعت1:16توسط مینا | |

اولین شب ماه رجب بهترین ها را برایت آرزو دارم

+نوشته شده در 27 / 1 / 1395برچسب:,ساعت19:50توسط مینا | |

این روزها برایم خیلی سخت میگذرد...!!

میدانی چرا ؟!

همواره منتظر نسیمی از سوی تو می باشم...

اما این انتظار...!!  آری انتظار...!!!     انگار پایان ندارد....!

هر لحظه یاد و خاطرت از ذهنم بیرون نمیرود...!

گرچه ندیده ام...! به قول خودت: ما که با هم نبوده ایم!

هم چنان منتظر نور امیدم...‌این امید است که دل گرمی به من میدهد...

و هم چنان منتظر می مانم...!میترسم دلسرد شوم...میترسم

 

+نوشته شده در 23 / 1 / 1395برچسب:M,m,ساعت23:35توسط مینا | |

آموخته ام که خداعشق است

وعشق تنهاخداست

آموخته ام که وقتی ناامیدمی شوم

خداباتمام عظمتش

 عاشقانه انتظارمی کشد دوباره به رحمت او امیدوارشوم

آموخته ام اگرتاکنون به آنچه خواستم نرسیدم

خدابرایم بهترش رادرنظرگرفته

آموخته ام که زندگی دشواراست

ولی من ازاوسخت ترم ...

+نوشته شده در 8 / 9 / 1392برچسب:,ساعت22:18توسط مینا | |

چشمانت را ببند ای شهید

مبادا این روزها را در مقابل مادرم زهرا شهادت دهی

+نوشته شده در 14 / 9 / 1391برچسب:,ساعت12:25توسط مینا | |

 


 

جامعه به كمال زن نياز دارد ونه به جمال او
كمال زن نياز به پوشش ندارد ............چون همه به آن نياز دارند
ولي جمال زن ............ پوشش لازم دارد......چرا.....
چون جمال زن اختصاصي است ..............مال خودش ومحرم اش وبس
کمال اكتسابي است ...................
ولي جمال مورثي وهنري در داشتنش نيست

خداوند متعال به اهل كمال پاداش ميدهد يا به اهل جمال؟
انجا كه كمال مي درخشد …………جمال كمرنگ ميشود وبعكس
انجا كه جمال مي درخشد …………كمال كمرنگ ميشود

+نوشته شده در 14 / 10 / 1391برچسب:,ساعت12:5توسط مینا | |

 

جهان به تکامل زنان، کمال می یابد !


چه کسی گفته باید حتما مادر شوی تا این حرف ها برایت معنا پیدا کند،

همسر شوی و یا حتما زن باشی تا مخاطب این متن باشی.

زن هستی یا مرد، دختر هستی یا پسر، مادر هستی یا پدر،

بدان که برای شنیدن این کلام کمی هم دیر شده است ...

+نوشته شده در 22 / 9 / 1391برچسب:,ساعت12:3توسط مینا | |

 


چادرم باشد مرا معیار ایمان و شرف

 


 

همچو مروارید زیبایم درون یک صدف

 


 

دید نامحرم نیفتد لاجرم بر سوی من

 


 

افتخارم باشد این،زهرا بود الگوی من

 


 

مدعی گوید که چادر یک نشان فانی است

 


 

من ولی گویم که با چادر تنم اسلامی است

 


 

مدعی گوید که با چادر کلاست باطل است

 


 

من ولی گویم که ایمانم ز چادر کامل است

 


 

مدعی خواهد مرا بی دین کند با لفظ دوست

 


 

چادر من همچو تیر زهرگین،بر چشم اوست


 

(بهلول حبیبی زنجانی)

+نوشته شده در 14 / 9 / 1391برچسب:,ساعت12:2توسط مینا | |

سیب ها را زیبا به تصویر کشیدند؛

اولی را کامل پوست گرفتند، طوری که زردیش به سیاهی کشیده شد.

دومی را نصفه نیمه پوست گرفتند

و فقط آنجا که پوست نداشت به سیاهی می نمود.

سومی را سالم و با پوستی شفاف کنارشان گذاشتند

و کوتاه و زیبا نوشتند:

پوشیدگی دوامی برای زیبایی ست.

امام علی(ع)

+نوشته شده در 14 / 9 / 1391برچسب:,ساعت12:1توسط مینا | |

هر چه بیشتر به شاخ و برگ گل نظاره می کرد، بیشتر محو زیبایی اش می شد.

دستش را دراز کرد تا در اختیار بگیرد...


ولی خارها مزه درد را به او چشاندند تا دریابد


اگر حفاظی برای گل نبود، چنین با طراوت و زیبا نمی ماند.


 


منبع:http://mohajaba.blogfa.com

+نوشته شده در 14 / 9 / 1391برچسب:,ساعت11:59توسط مینا | |

ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (حفظه الله)

پس کسانی که از حجاب فراری اند،


و بهانه کرده اند که ما دوست داریم آنجور بگردیم


و بخاطر دل خودمان میخواهیم و کاری به کسی نداریم و


از این دست حرفها، حقیقتأ بدنبال رفع این حد و حدودی است


که اسلام ایجاد کرده.


اسلام نفس امّاره ی آدمی را از این سرکشی مخرب مهار میکند.


حجاب، تنها سلاحی است که از هردو شخص مهاجم ومدافع، حفاظت میکند.
 


 

+نوشته شده در 14 / 9 / 1391برچسب:,ساعت11:58توسط مینا | |

 

خواهرم؛ ای سراپا الماس!
قدر خود را بشناس!
با حجابت، پاسدار گوهر جان باش
حرمت خون شهیدان را نگهبان باش

+نوشته شده در 14 / 9 / 1391برچسب:,ساعت11:44توسط مینا | |

پوستر حجاب

حجاب محدودیت است

برای چشم های شیطانی

 

+نوشته شده در 10 / 8 / 1391برچسب:,ساعت15:42توسط مینا | |

ای آنکه سرزمین جانب راباخورشید حجاب هموار و روشن ساخته ای.

ای آنکه به مقام عفت بار یافته ای.

ای خواهری که چنان چنان فرشته ای آسمانی بر اریکه پاکی نشسته ای.

ای برادری که چشم هایت را خاضعانه به پایان انداخته ای.

آری،باتو ای خواهری که تحقیر هوس ها بزرگت ساخته...

آری،باتو ای برادری که حیایت دل هارا آرام ساخته ...

باتو ای خواهری خویشتن رابه برترین زیورها یعنی حجاب آراسته ای و به کمال پوشش راه یافته ای

این را بدان که اقیانوس دل مردان ساحل ندارد،پس مبادا با ظاهر ... آنان را به سوی ناآرامی کشانی.

باتو ای برادری که در دیار حجاب و حیا و مردانگی سکنی گزیده ای،

مبادا که فریفته ی لباس های تنگ و روشن که از زیبایی های فریبنده دنیاست شوی و بادیدن آنها به شوق آیی.

 

+نوشته شده در 10 / 8 / 1391برچسب:,ساعت15:30توسط مینا | |

گاهی وقت ها بعضی افرادبدحجابی و بی حجابی را تمدن میدانند و پوشش را اُمُلی قلمداد میکنند.

قرآن میفرمایند که::«ولا تبرج الجاهلیه الاولی»( احزاب/33)

تبرج از برج است . ما به چه چیزی برج میگوییم؟

به ساختمان هایی که خودش را نشان میدهد و به چشم می آیدو احتمالا ظاهرش را...

تبرج یعنی خانم از خانه بیرون می آیی خودت را برج نکن،به گونه ای نباش که چشم ها بسویت خیره باشد، این کرامت انسان است.

تبرج الجاهلیه خیلی قشنگ است. این جاهلیت مهم است. یعنی خانم فکرنکن برج کردن تمدن است.خیر، این جاهلیت است.یعنی اگر کسی خودش را برج کند ، مرتجع است( برگشته ب زمان جاهلیت، تبرج الجاهلیه)این اُمُل است.

زمان جاهلیت درمقابل زمان عالمیت است. یعنی علم در مقابلش جاهلیت است...

قبل از اسلام را زمان جاهلیت می گویند.بعدازاسلام دیگرزمان جاهلیت نیست.دیگر اگر کسی یا خانمی نیمه برهنه خود را عرضه کرداین شخص متمدن نیست بلکه به جاهلیت برگشته.

+نوشته شده در 10 / 8 / 1391برچسب:,ساعت15:5توسط مینا | |

آیا حجاب و عفت زندگی ما مورد رضای امام زمان هست؟

آیا آنگونه زندگی میکنیم که حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه به ما یک نظری داشته باشند؟

آیا تقوا و حیاء و حجابمان آنگونه هست که ناممان در زمره یاوران آن حضرت ثبت گردد؟

آیا آنگونه هستیم که درهنگام مرگ محمد وآل محمد (ص) به بالین ماآیند و سفارش ما را به فرشته مرگ نماید؟

آیا آنگونه هستیم که اگر امام زمان خواست درشهری چندلحظه ای ساکن شودخانه مارابرای زندگی انتخاب کند؟

و آیا لباس و پوشش ما اسلامی است؟

+نوشته شده در 4 / 8 / 1391برچسب:,ساعت20:24توسط مینا | |

من آنروز از گل وخاک سنگرها بر لباس ساده ام لذت میبردم، بعضی ها امروز از شلوار های لی و پاره پوره خارجی.

من آنروز در وصیت نامه ام  مینوشتم : خواهرم حجاب تو علیه دشمن از خون من موثرتر است ،

بعضی ها امروز حتی در

پروفایلشان مینویسند: همیشه بروزم، دوره زمانه عوض شده عشق من مدگرای و تقلید از غربی هاست.

من آنروز بادگیرم را تا روی دست و پا میکشیدم تا شیمیایی نشوم ، بعضی ها امروز شلوار و مانتوی  کوتاه را انتخاب کرده اندتا فضارا آلوده کنند.

من آنروز ازاطلاعات خود و دسته و گروهانم مراقبت میکردم تا دشمن از ان سوءاستفاده نکند،

بعضی ها امروز حتی مشخصات و عکس های شخصی و خانوادگی خود را  بی پروا در فیسبوک و توییتر نشرکرده تا نا محرمان و بیگانگان هم ان را ببینند.

من آنروز در خط مقدم ساعت ها بیدار می ماندم تا دشمن غافلگیرمان نکند بعضی ها امروز ساعت ها برای ملا عام  و مدنمایی خود را تزئین میکنندتا نا محرمان را غافلگیر کنند.

من آنروز به شوق شرکت در عملیات یا به یاد همسنگران شهیدم اشک میریختم و قصد انتقام از دشمن را داشتم ،

بعضی ها امروز برای شکست های عشقی شان افسرده اند و قصدانتقام ازتمام آدمها و زمین و زمان را دارند.

من آنروز سرنگ ضد شیمیایی بر بدن خود شلیک میکردم

بعضی ها امروز گونه بر رخ خود تزریق میکنند تا به چشم بیایند.

ن ! این قرارمان نبود! ما رفتیم تا شما راهمان را ادامه دهید ، رفتیم تا امنیت امروز را به ارمغان بیاوریم و تو بتوانی عفت و حجاب فاطمی را برگزینی! رفتیم تادشمن نتواند حیای شما را به بی حیایی تبدیل کند، رفتیم تا اطاعت  کنیم  ازقرآن و رسول و اولی الامر.

توهم مراعات کن  ، برگرد و اندکی  بیاندیش ....

ما خون  دل ها خورده ایم.

برگزیده ای از یادداشت یک جانباز

+نوشته شده در 4 / 8 / 1391برچسب:,ساعت20:5توسط مینا | |

افسران - برنامه دعای عرفه در هیئت‌های تهران

+نوشته شده در 3 / 8 / 1391برچسب:,ساعت16:25توسط مینا | |

از نظر غرب، علت اینكه شما نباید چادر داشته باشید،

نباید حجاب داشته باشید، این نیست كه آزاد باشید.

آنها چیز دیگرى مورد نظرشان است ؛

زن را می خواهند به شكل خاصى در جامعه ظاهر بشود

براى نوازش چشم مرد، براى بهره‌ورى نامشروع مرد.

این، بزرگترین اهانت به زن است.

امام خامنه ای

http://facenama.com/aleyassin14/filter:all/pg:3

+نوشته شده در 28 / 7 / 1391برچسب:,ساعت11:57توسط مینا | |

نتـیجه اش زیـباســت،

http://facenama.com/aleyassin14/filter:all/pg:3

+نوشته شده در 28 / 7 / 1391برچسب:,ساعت11:55توسط مینا | |

از شما چه پنهان چادرم دست و پا گیر هم هست! دست و پاے بے بند و بارے را می بندد!
 

+نوشته شده در 28 / 7 / 1391برچسب:,ساعت11:54توسط مینا | |

حجاب؛

همان چادری بود که پشت درِ خانه سوخت؛

ولی از سرِ فاطمه «س» نیفتاد ...

+نوشته شده در 28 / 7 / 1391برچسب:,ساعت11:51توسط مینا | |

امروز روز پیوند زهرا و علی است.  

عاشقانه ترین روز تاریخ.  

عاشقانه ترین فصل زندگی بشر.  

فصل بهار عشق، فصل بهار عاشقان.  

فصل ماه و آفتاب.  

فصل آینه و آب.  

امروز در سرزمین رسالت، بهار می شود.  

امروز درخت «عصمت» در خانه وحی شکوفه می کند و به بار می نشیند.  

امروز باغ ملکوت سبزترین بهارش را تجربه می کند.  

امروز ملایک، خرمن خرمن گل به دامن می کنند.  

امروز، «سخن از نسل گل ها در میان است».  

امروز آینه عرش، روشن ترین است.  

امروز فصل فروردینِ دین است.  

امروز باغ ولادت خرم ترین است.  

خرم تر از اردیبهشت، خرم تر از بهشت.  

بهشت امروز آرزو می کند کاش به جای مدینه باشد، تا قدم گاه استوارترین گام های عشق قرار گیرد.  

عشق علی امروز چه منجلی است. امروز زهرا مهمان دل علی است. دل علی، امروز عرشی تر از همیشه است. امروز علی عاشق تر از همیشه است. شیداتر از همیشه است. امروز علی لب به شعر می گشاید. امروز حماسی ترین مرد تاریخ زبان به تغزل می گشاید:

«ولی الفخر بفاطم و ابیها ثم فخری برسول اللّه اذ زوجنیها؛

من به فاطمه و پدرش افتخار می کنم. و مباهات می کنم به رسول خدا، هنگامی که دخترش را به ازدواج من درآورد». 

http://www.shia-leaders.com

+نوشته شده در 26 / 7 / 1391برچسب:,ساعت19:43توسط مینا | |

اگر مکتبی نباشی با یک گریه منحرف میشوی

با یک تلفن همراه

با یک نامه به بیراهه کشیده میشوی

اگر مکتبی نباشی با یک عشق دروغین به بدبختی می رسی.

+نوشته شده در 14 / 7 / 1391برچسب:,ساعت10:0توسط مینا | |

اگر هر چیزی را انکار کنیم ، مرگ را نمیتوان انکار کرد.من و شما دیر یا زود باید پاسخگوی همه کارهای خود باشیم.کمال آفرینش ما ،دربندگی خداست، نه در اسارت هوس ها.

در حجاب کامل،رضای خدا ،پیامبر خدا،امامان معصوم،مردم با ایمان و خانواده های شهداست، ولی در بی بند وباری، رضای شیطانافراد لا ابالی و چشم چران های هرزه است.

در فکر جلب رضایت کدام باشیم؟؟

+نوشته شده در 13 / 7 / 1391برچسب:,ساعت11:42توسط مینا | |

خوب بیندیش که روزی طراوت جوانی با وجودت وداع می گوید و کبوتر زیبایی از آشیانه ات پر می کشد و چروک های نا خوانده به چهره ات مینشیند!

چگونه میتوانی جمالت را از رفتن باز داری؟؟

+نوشته شده در 12 / 7 / 1391برچسب:,ساعت17:38توسط مینا | |

بادهای سهمگینی می وزد

موج های خشمگین می خیزد از دریا

در گذرگاه حیات و زندگانی

(( کوه )) خواهی بود؟یا چون کاه؟

کوه اگر باشی توانی ماند

روی در روی هزاران موج

سینه اندر سینه هرباد...هر طوفان

کاه،اگر باشی چه می دانی

خرمنی رادرمسیر بادها بنگر

آنچه ماند گندم است و آنچه باد،آن را رباید کاه!

+نوشته شده در 12 / 7 / 1391برچسب:,ساعت17:27توسط مینا | |

ظاهر در باطن موثر است. باطن هم در حالات و رفتارهای ظاهری اثر می گذارد.

کسی که در لباس،قیافه ،نوع زندگی،فرهنگ اجتماعی و اداب و رسوم از بیگانه پیروی کند و الگو بگگیرد،کم کم شخصیت و هویت او هم بیگانه میشود.

ما که قومی با فرهنگ وریشه دار هستیم ، چرا در فرهنگ و آداب از بیگانه گدایی کنیم؟!خودمان را از یاد نبریم.

+نوشته شده در 7 / 7 / 1391برچسب:,ساعت10:9توسط مینا | |

اگر دکارت بیش از چهارصد سال گفته بود:( من می اندیشم پس هستم)

زنان در جامعه امروز غرب و همه جامعه های غرب زده ناچار بایند بگویند:( مرا نگاه میکنند ،پس هستم.)

 

+نوشته شده در 7 / 7 / 1391برچسب:,ساعت10:6توسط مینا | |

 

 

میلاد با سعادت هشتمین اختر تابناک آقا علی بن موسی الرضا بر تمام شیعیان گرامی باد.

+نوشته شده در 6 / 7 / 1391برچسب:,ساعت15:54توسط مینا | |

مگذار مرا دراین هیاهو، آقا / تنها و غریب و سربه زانو آقا

ای کاش ضمانت دلم را بکنی / تکرار قشنگ بچه آهو آقا

+نوشته شده در 6 / 7 / 1391برچسب:,ساعت15:51توسط مینا | |

رگ خواب کبوتر ها مگر در دست گنبد نیست

که میدانند حتی آسمان هم مثل مشهد نیست

و در هر گوشه این شهر دارد نور میبارد

کسی انگار اینجا جز خدا در رفت وآمد نیست

تمام کفش های کفش داری

نمیخواهند برگردند اقا

جایشان خوب است

برای دل به تو دادن کسی اینجا مردد نیست

کمی اهسته تر اینجا قدم بگذار

میترسم

کبوتر زیر پایت قلب زائرهاست

گنبد نیست

+نوشته شده در 6 / 7 / 1391برچسب:,ساعت15:41توسط مینا | |

 

زآستان رضایم خدا جدانکند

من وجدایی از این آستان خدانکند

 

 

+نوشته شده در 6 / 7 / 1391برچسب:,ساعت14:52توسط مینا | |

روز حضرت ابراهیم مشغول خوردن غذا به تنهایی بود . به بیرون خانه رفت و پیرمردی را دید که بر دوشش هیزم داشت . از او خواست که با او غذا amstory.mihanblog.comبخورد .هنگامی که پیرمرد شروع به خوردن کرد نام خدا را نیاورد . ابراهیم از او دلگیر شد . پیرمرد گفت من ملحد هستم و خدا را ستایش نمی کنم . و از انجا برفت . وحی آمد که ما در این مدت او را اطعام کردیم و از او چیزی نخواستیم . تو یک بار اطعام کردی و خواستار ستایش خدا از جانب او هستی . برو و او را باز آر. ابراهیم (ع) پیش پیرمرد رفت و ماجرا را تعریف کرد . پیرمرد گریست و به خدا ایمان آورد.

 

منبع:پاتوقو.کام

+نوشته شده در 29 / 6 / 1391برچسب:,ساعت12:8توسط مینا | |

روزی روزگاری، عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند... و او را بدینگونه سیر نمایند. بعد از 70 سال عبادت ، روزی خدا به فرشتگانش گفت: امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم.
آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد. طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد، آتش پرست 3 قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد.amstory.mihanblog.com

سگ نگهبان خانه آتش پرست به دنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت... مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد، سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت، مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد. مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت : ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟

به اذن خدای عز و جلٌ ، سگ به سخن آمد و گفت: من بی حیا نیستم، من سالهای سال سگ در خانه مردی هستم، شبهابی که به من غذا داد پیشش ماندم ، شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم، شبهایی که مرا از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشستم... تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شب غذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد، یک شب که غذایی نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک آتش پرست آمدی و طلب نان کردی...

مرد با شنیدن این سخنان منقلب شد و به عبادتگاه خویش بازگشت و توبه کرد.

 

منبع:پاتوقو.کام


+نوشته شده در 29 / 6 / 1391برچسب:,ساعت12:7توسط مینا | |